امروز:شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
زمان انتشار : جمعه, مهر 25ام, 1393 | پرینت مطلب |مهران فاطمی| بازديد: 1,384 بار

پژوهش اقلیمی به قلم استاد عساکره (۳)

دستگاه های ارزیابی و شناخت در پژوهش اقلیمی

انجام مطالعه و تحقیق بدون تکیه بر بنیادهای فلسفی و نیز تحلیل و نتیجه گیری بدون این پشتوانه ها امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین شناخت علمی وابسته به بنیادهای فلسفی پژوهش است. هر پژوهشگر برای ارزیابی و شناخت پدیده ها ناگزیر به انتخاب دستگاهی فکری است که بتواند بر اساس آن به بررسی مسائل و پدیده های مورد نظر بپردازد. دستگاهی که پژوهشگر برای این کار برمی گزیند حاصل جهانبینی وی است. هر جهانبینی نه تنها دارای روش شناسی (متدلوژی)[۱] خاصی است.

بلکه فرهنگ واژگانی خاص خود را دارد. بنابراین، واژه ها نیز در واقع حامل دستگاه فکری خاص خواهند بود. بدین دلیل هر پدیده ای را نمی توان با هر دستگاهی به ارزیابی نشاند و به همین سیاق در نهایت هر روش نتیجه متفاوتی را در پی خواهد داشت. دستگاه ها و روش های شناخت پدیده، قابلیت ها و محدودیت های مربوط به خود را دارند. رامشت (۱۳۷۱) معتقد است بشر و تاریخچه تفکر وی نشان می دهد که انسان در شناخت پدیده ها از چهار دستگاه ( سوفیسم، تجربی، سیستمی و عرفانی ) با بنیان های فلسفی گوناگون بهره مند بوده است. از آن جا که هدف مجموعۀ حاضر ارائۀ دستگاه های شناخت در پژوهش علمی است و با تعمیم اندیشه های رامشت در اقلیم شناسی و نیز با کمی تعدیل می توان این نظام واره ها را در دو دستگاه شناخت « تجربی»  و « تعقلی (سیستمی)» طبقه بندی کرد.

۱-۵-۱- دستگاه ارزیابی تجربی

این دستگاه ارزیابی که اصطلاحاً دستگاه ارزیابی علمی خوانده می شود، ملاک ارزیابی های خود را بر حس و تجربه بنا گذاشته است. این دیدگاه دارای مدون ترین شیوه های بررسی، روش تحقیق و رکن اساسی دانشگاه ها است. از نقاط قوت نگرش علمی ابطال پذیری قوانین است که موجب تنوع پذیری، نوآوری و فراخ شدن میدان تحقیق می گردد. زیرا قوانین علمی از قطعیت کامل برخوردار نبوده، قدرت برآورد و پیش بینی آن مشروط می باشد.

دیدگاه علمی اصولاً عناصر و پدیده های مورد پژوهش را در قالب تجزیه و معمولاً مجرد بررسی نموده و کمتر به معقولات توجه نشان می دهد. زیرا مهم ترین ابزار شناخت در این دیدگاه تجربه و حس است. از این رو دیدگاه علمی، دیدگاهی فلسفه گریز بوده و بر ساز وکار عملکردها و توجه به روابط علّت و معلولی (علّی) پدیده ها تاکید دارد. به طوری که همیشه برای توجیه رویدادها در جستجوی علّت یا علل ملموس و محسوس است. بنابراین هر آن چه که بتواند در معرض آزمون قرار گیرد و با حواس قابل سنجش باشد، علمی و غیر از آن جز علم است. از این رو دیدگاه علمی فراتر از ماده را موهوم و غیر قابل سنجش می داند. در این راستا استفاده از منابع اطلاعاتی به عنوان مرجع تجربی از اهمیت بنیادی برخوردار است.

دستگاه متکی بر حس و تجربه در آب و هواشناسی دو رویکرد شناخت شناسی؛ رویکرد یکنواختی (یونیفورمیتاریانیسم)[۲] و نایکنواختی ( کاتاستروفیسم)[۳]را در معرض توجه قرار می دهد (عساکره، ۱۳۷۷)[۴]:

در دیدگاه یکنواختی، از روی تظاهرات معین که امروزه در اثر عملکرد آب و هوا ایجاد می شود، تصور چگونگی آب و هوای گذشته (معتمد، ۱۳۷۶) و پیش بینی آب و هوای آینده و یا از روی رفتار اقلیم در امتداد مکان، برآورد آب و هوای مکان های مختلف امکان پذیر است. پیروان این رویکرد به این باور گرایش دارند که در گذشته آب و هوا، دوره های گرم جای خود را به دوره های سرد داده اند و دوره های گرم و مرطوب، پیوسته با دوره های سرد و خشک در تناوب بوده اند (کاویانی و علیجانی، ۱۳۷۹). در این دیدگاه رویداد های اقلیمی تدریجی و آرام رخ داده و مسبوق به سابقه پیشین می باشند. همچنین این رویدادها در بازه های زمانی مختلف نوسان[۵]می یابند (رامشت، ۱۳۷۱). جنبه متمایز کننده نوسان در الگوی تکراری آن است، در این حالت دستگاه اقلیم پس از مدت زمانی پیکر بندی شبیه به الگوی قبلی و عمدتاَ با کمی تفاوت به خود می گیرد ( عساکره، ۱۳۷۷ ).

در رویکرد یونیفورمیتاریانیسم اعتقاد بر این است که نوسانات آب و هوایی در بازه های زمانی مختلف رخ می دهد. برخی از این نوسانات در یک دوره ثابت (مثلاَ یک سال و به صورت میانگین های ماهانه یا فصلی) مشخص می شوند و برخی نوسانات دوره ثابت و مشخصی ندارند، اما بر اساس روش های معتبر آماری قابل برآورد می باشند. به هر حال نوسان در این مفهوم، بازگشت به آغاز و تجدید کمابیش منظمی از رویدادهاست. برای مثال الگوهای اقلیمی دوره ای را که معمولاَ طی یک سال تقویمی کامل و همه ساله تکرار می شوند نوسانات فصلی گویند و معمولاَ تحت عنوان میانگین های فصلی و ماهانه مورد توجه قرار می گیرند. بنابراین کم ترین دورۀ زمانی برای تکرار فرایند اقلیمی دوره فصلی نامیده می شود ( عساکره، ۱۳۷۷ ). در این رویکرد، روش ها و الگوهای پرشماری جهت تشریح نوسانات آب و هوایی در دستگاه اقلیم یا اجزاء آن به کار گرفته می شود. مثلاً رفتار اقلیم با استفاده از روش های واکاوی سری های زمانی آب و هوایی، واکاوی خود همبستگی ها، به کارگیری تحلیل طیفی و یا الگوسازی بر اساس زنجیره مارکوف و… برآورد و مدل سازی می شود. از این قبیل می توان به تحقیقات کین و تگزرا[۶] (۱۹۹۰) در تحلیل طیفی دمای کره زمین طی سده اخیر اشاره نمود. اینان برای دمای کره زمین چرخه هایی در دامنه های۲ ـ ۳، ۵ ـ ۶، ۱۰ ـ ۱۱، ۱۵، ۲۰، ۲۳ ـ ۲۸ و ۵۵ ـ ۸۰ ساله را برآورد نموده اند. مولی و پارتاساراتی[۷] ( ۱۹۸۴) نیز با استفاده از همبستگی نگار، چرخه های ۱۴ ساله را در بارش های موسمی ۱۰۸ ساله هند کشف کرده اند.

در دیدگاه یونیفورمیتاریانیسم تلاش می شود آب و هوای آینده در مقیاس های طولانی بر اساس دوره بازگشت نیروهای طبیعی حاکم بر نوسانات آب و هوا طراحی شود. بدین دلیلی دوره ها و دوران هایی را طراحی و ترسیم می نمایند که در آینده دور امتداد داشته باشد. امتداد این دوران در آینده بر اساس شناخت گذشته استوار است. در این رویه ضمن بررسی اقلیم دوران های زمین شناسی گذشته ( پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک) و دوره های مربوط به آن، دوران اقلیمی برای آینده (تحت عنوان نئوپالئوزوئیک ، نئومزوزئیک و نئوسنوزئیک) و دوره های آن طراحی می شود (گریدل و کروتزن[۸]، ۱۹۹۳).

چنان چه واضح است قابلیت پیش بینی اقلیم در این دیدگاه امکان برنامه ریزی اقلیمی را مهیا می سازد. از این قرار است که محققینی که دیدگاه علمی را با رویکرد یونیفورمیتاریانیسم به کار می گیرند، بیشتر بر برنامه ریزی اقلیمی تکیه دارند تا مدیریت اقلیمی. توضیح این که خاستگاه فکری برنامه ریزی امکان پیش بینی پدیده ها و خاستگاه فکری مدیریت، عدم توانایی در پیش بینی پدیده هاست ( غازی و عساکره ۱۳۷۵)

در رویکرد نایکنواختی، توجه اقلیم شناسان به پدیده های اقلیمی ناگهانی، شدید و بعضاً ناپایدار است. این گونه حالت های اقلیمی با واژه « افت و خیز[۹]» تعبیر می شود. پیروان این دیدگاه بر این باورند که حرکت های اقلیمی حاوی الگوهای یکتا و تکرار ناشدنی با دوره های زمانی ـ مکانی مختلف از انبساط و انقباض را نمایش می دهند و تغییر جهت رفتار اقلیم با شدت های مختلف دیده می شود. چنان که واضح است محققین در این رویکرد هرگز در پی آن نیستند که تحولات را در یک زنجیره زمانی دنباله یکدیگر قلمداد کنند. اصطلاحات به کار رفته در این دیدگاه حکایت از این نوع بینش دارد. بنابراین در این دیدگاه تناوب جایگزین توالی پدیده های خواهد شد (رامشت، ۱۳۷۱) در مطالعات این دستگاه معرفت شناسی کاربرد روش های آماری که توزیع حدی یا پدیده های نادر را در معرض توجه قرار می دهد (مثل توزیع گامبل یا POT[۱۰] ) و نیز کاربرد دانش احتمالات به وفور قابل رؤیت است.

در این دیدگاه، مخاطرات و پدیده های اقلیمی مورد توجه بسیار است. بنابراین لازمه توجیه رفتار اقلیم توجه به حرکت آستانه ای و ناگهانی است که به وسیله بحران ها و در مقیاس های متفاوت ایجاد می شود. رخدادهای زمانی (خشکسالی ها، ترسالی ها، یخبندان های غیر مترقبه، موج های گرمایی و … ) و تنوع شدید مکانی (مجاورت نواحی خشک و مرطوبِ کویر نمک و سواحل خزر)، نزدیکی نواحی سرد و گرم (کوه های هزار و کویر لوت ) و… در معرض توجه این دیدگاه می باشد.

شدت عوامل بحران زا بوسیله فرایندهای حاکم، جهت گیری اقلیم شناسان در رویکرد نایکنواختی را متأثر ساخته است. در این مفهوم «آستانه تحول » شکل می گیرد. آستانه تحول به مرحله مشخصی گفته می شود که طی آن در زمان و مکان مشخص، پدیده به طور ناگهانی دگرگون می شود و به عنوان انباره ای بنیادی در اقلیم تلقی می شود که دگرگونی های ناگهانی را توجیه می کند. به رویدادهای حاصل از تحریک آستانه ها « کاتاستروف» گفته می شود. از این قبیل، تجمع ناگهانی گازهای گلخانه ای در جو، ظهور حفره ازن و… را می توان برشمرد. در این نگرش باور براین است که رویدادهای اقلیمی کم تر به صورت پیوسته و مستمر رخ می دهند. عمدتاً رویدادهای طبیعی ـ اقلیمی حاصل رفتارهای متناوب اما بعضاً با سرعت بالا تلقی می شوند. منشاء آستانه های تحول زا هم می تواند داخلی (فعالیت های آتشفشان ها) و هم خارجی (گذر زمین از غبارهای بین سیاره ای و یا برخورد ستاره دنباله دار به زمین) باشد (عساکره، ۱۳۷۷).

هیچ گاه نباید انتظار داشت که آستانه ها، در امتداد زمان ها و مکان های مختلف پیامد و تحولات خطی یا همسان و یکسان را در پی داشته باشند. به عنوان مثال توزیع زمانی متفاوت از یک مقدار معین بارندگی (مثلاً ۲۰ میلی متر بارش طی یک ساعت، یک شبانه روز و یا یک ماه) قادر است نتایج متفاوتی را به لحاظ مقدار نفوذ، رواناب، برگاب و… در پی داشته باشد (دولفوس، ۱۳۷۰).

در رویکرد کاتاستروفیسم نوسانات از نظم قابل پیش بینی برخوردار نیستند. اما جزء طبیعت ذاتی اقلیم به شمار می آیند. این امر امکان بررسی دقیقِ شکل واقعی مولفه های بلند مدت یا نوسانی را مشکل می سازد و عموماً نوعی پیچیدگی در رفتار اقلیم ایجاد می نماید. از این رو برخلاف یونیفورمیتاریانیسم، در این رویکرد، مدیریت اقلیمی بر برنامه ریزی اقلیمی ترجیح دارد.

۱-۵-۲- دستگاه ارزیابی تعقلی (سیستمی)

یکی دیگر از دستگاه های فکری ارزیابی که از بنیادهای فلسفی نشأت گرفته و مروجین آن عمدتاً فلاسفه ای چون بوعلی سینا، دکارت، کانت و … می باشند، دستگاه ارزیابی سیستمی است. اندیشمندان پیرو این دستگاه فکری برخلاف پیروان حس و تجربه، معتقدند که حس و تجربه تنها برای زیستن مفید است اما به تنهایی موجب دستیابی به حقیقت نمی شود (رامشت، ۱۳۷۱). بعدها این دیدگاه توسط زیست شناسانی چون داروین توسعه یافت و به وسیله برتالنفی (۱۳۶۶) در سال ۱۹۶۸به شکل مدونی ارائه گردید. چند دهه بعد به سرعت در سایر علوم از جمله اقلیم شناسی، مکمل و بعضاً جایگزین معرفت شناسی علمی شده و تحول عمیقی را به دنبال داشت.

دستگاه ارزیابی سیستمی در اقلیم شناسی، دو موضوع اساسی  « برهم کنش پدیده ها» و « توزیع زمانی ـ مکانی» آنها را مطرح ساخته است. دراین دستگاه فکری پراکنش و برهم کنش عناصر، عوامل، اجزاء، پدیده ها و فرایندهای اقلیمی، تابع الگویی منظم (اما پیچیده) بوده که بر اساس روابط منطقی در یک مکان نمود می یابد. لذا این دیدگاه سعی دارد الگوهای یاد شده را در قالب روابط و الگوهای قابل فهم ارائه نماید. در این نظام ارزیابی، اقلیم دستگاهی فرض می شود که از اثرات متقابل آن فرایندهای مختلفی حاصل می گردد. بنابراین، رابطه عناصر، عوامل و اجزاء تشکیل دهنده اقلیم علّی تلقی نمی شود، بلکه فرض براین است که تعاملی دو جانبه و بعضاً غیر مستقیم بین آنها برقرار می باشد. با تعابیر فوق می توان دریافت که تغییر هر چند جزیی در هر یک از اجزاء اقلیم قادر است گروه های مختلف متغیر را در مقیاس زمان – مکان با هم تغییر داده نتایج ژرف و شگرفی را بر جای نهد. این امر گویای بر هم کنش شدید پدیده های اقلیمی است. از این رو در این دستگاه، تجزیه پدیده ها جای خود را به مطالعه روابط متقابل آنها و اثرات این روابط می دهد و هدف از آن درک کلّیت دستگاه است (شکوهی، ۱۳۷۵). در این راستا قلمرو یافته ها فراتر از ماده و انرژی و تا معقولات بشری امتداد می یابد. بدین دلیل این دیدگاه به دیدگاه تعقّلی نیز موسوم است.

در این دیدگاه، ساختارهای متفاوت، فرایندهای مختلفی را در پی خواهد داشت. از این رو برای اقلیم تنوع مکانی و تغییرات زمانی به عنوان یک صفت به شمار می آید. یکی از بهترین مثال ها در زمینه نگرش های سیستمی به پدیده های اقلیمی، نگرش لورنز و نظریۀ وی با عنوان « اثر پروانه ای» است که در بخش گذشته ارائه شد.

چنان که گفته شد در دستگاه فکری تعقلی، درک روابط بین عناصر به عنوان اصل مهم در شناخت به شمار می آید در حالی که شناخت ماهیت عناصر و اجزاء آن در درجات بعدی اهمیت و یا بعضاً در حاشیه ای کم اهمیت قرار می گیرد. بدین دلیل نگرش سیستمی تفاوت ماهوی با نگرش علمی دارد. نگرش سیستمی چارچوب روش شناختی خاصی را جهت پژوهش و بررسی ایجاد می کند (شکویی، ۱۳۷۵). چنان که علیجانی (۱۳۷۶ ب) نیز اشاره می کند، بر اساس تئوری سیستم ها منطق نوینی از مطالعات اقلیمی ارائه شد که در آن ساختار چرخه مواد و انتقال انرژی و نیز پویایی دستگاه اقلیم نقش اساسی در آن ایفا می کند. این دیدگاه در راستای مطالعه ماده ـ انرژی، بررسی مقدار ورودی ماده- انرژی به دستگاه اقلیم، جابه جایی آن در داخل این دستگاه، خروج مواد و تبدیل انرژی آن را در معرض توجه قرار می دهد. بدین دلیل در این دیدگاه است که اقلیم شناسان به دنبال شناخت نظام های مستتر در ساختارهای اقلیمی یا تحولات آن هستند. نظام در واقع مجموع قوانینی است که داده[۱۱]ها و ستاده[۱۲] های یک ساختار اقلیمی را امکان پذیر ساخته و امکانات طبقه بندی ساختارها را مهیا می سازد ( دولفوس ۱۳۷۱). بنابراین و براساس این دستگاه فکری، علّیت اگرچه رویه ای ساده اما تنها الزام کافی و لازم در تبیین پدیده ها نیست. در دستگاه سیستمی صرف نظر از ظاهر پدیده ها، روابط درونی (غیر ظاهری) پدیده ها تفسیر می شود. براین اساس بعضاً تأویل و تعبیر فرایندهای اقلیمی نیز محتمل است. به عنوان مثال تعبیر « دگرگونی های خود به خود[۱۳]» هنگامی به کار می رود که توجیه علل برخی دگرگونی ها امکان پذیر نبوده و یا حداقل، علل آن ناشناخته باقی مانده اند. نمونۀ این گونه رفتارها در چرخه های فعالیت کلف ها و شراره های خورشیدی، نوسانات میلانکویچ، رویداد ال نینو و … قابل رؤیت است (عساکره، ۱۳۷۷). همچنین در دیدگاه سیستمی، توجه به مسائلی چون حساسیت، بازخورد و زمان تاخیر در فرایندهای اقلیمی از اهمیت شایان توجهی برخوردار است (عساکره ۱۳۸۴). برای بحثی مشابه به بور و یو (۲۰۰۲) و بور و یو (۲۰۰۳)  مراجعه کنید.

در این دستگاه معرفت شناسی روش پژوهش در چار چوب و اصول ردیابی رابطه، تعیین میزان و آزمون پایداری روابط در شرایط زمانی ـ مکانی مختلف می باشد. با این توضیح می توان دریافت که در این دیدگاه به جای توجه به اولویت تحلیل و تبیین، دستگاه اقلیم با تمامی کلیّت آن مطالعه و بررسی می شود. در این دیدگاه، دستگاه اقلیم به مفهوم ساده اجزاء تشکیل دهنده آن نیست، بلکه بررسی کیفیت هایی تازه از عناصر تشکیل دهنده سیستم است. بر این مبنا وظیفه اقلیم شناس کشف قوانین حاکم بر نظام های اقلیمی است. در این راستا تعیین مبادلات ماده و انرژی دستگاه اقلیم، تغییر و تبدیلات آن در مقیاس زمانی ـ مکانی، شناخت قوانین حاکم بر سازوکارهای تبادلات و جریانات، شایان اهمیت بسیار و از اهداف نهایی به شمار می رود. این مقصود از طریق شناخت عملکرد دستگاه و خرده دستگاه های اقلیمی امکان پذیر است. با آگاهی از عملکرد این دستگاه دستیابی به توان آن نیز مهیا می گردد. بنابراین نگرش، پدیده ها به شکل منفرد مطالعه نمی شوند بلکه ارتباط متقابل آنها از اهمیت زیادی برخورد است. زیرا به خوبی می دانیم که اقلیم بر اساس پیشینه یا حالت های مختلف، رفتارهای متفاوتی در مواجه با عوامل تغییرزا ارائه می نماید ( مهل، ۲۰۰۱).

دیدگاه سیستمی به بهترین وجه در مطالعات همدید به کار گرفته شده است. در واقع اقلیم شناسی همدید بهترین شکل تاثیر نگرش سیستمی در اقلیم شناسی است. دیدگاه سیستمی در مطالعات همدید، بررسی مقدار ورود ـ خروج ماده و انرژی (عموماً رطوبت و حرارت) را مورد توجه قرار می دهد. در این دیدگاه به منظور تحلیل داده ها، نقشه های همدید به همراه استدلال های آماری ( به ویژه تحلیل های چند متغیره نظیر وایازی، طبقه بندی همدید و …) و واکاوی های منطقی کاربرد و اهمیت زیادی دارد. در این راستا قوانین حاکم بر ساز وکار تبادل و تحرّک اقلیمی در معرض توجه قرار می گیرد. در تحقیقات مربوط به آب و هوا شناسی همدید، سامانه های جوی با تمام جنبه های آن به صورت یکپارچه و در ارتباط متقابل با یکدیگر در نظر گرفته می شود (کاویانی و علیجانی، ۱۳۷۹). برای مثال می دانیم که رفتارهای موجی شکل ترازهای بالای جو در نواحی معتدله منجر به ظهور رفتارهای متفاوت در ترازهای زیرین خود و در نواحی جنب حاره تأثیرات مختلف و متنوعی (که وابسته به شرایط دیگر است) به جا می نهد. از این رو می بایست جنبه های مختلف جو مورد توجه قرار گیرد

منبع: خبرنامه انجمن ایرانی اقلیم شناسی


نویسنده : محمود خسروی Iran (ISLAMIC Republic Of)
تاریخ : جمعه, مهر ۲۵ام, ۱۳۹۳
ساعت : ۲۰:۴۱

این مطلب اختصاصی خبرنامه انجمن اقلیم شناسی است که به سفارش اینجانب نوشته شده است.از درج بدون ماخذ اکیداً خودداری شود

نویسنده : مهران فاطمی Iran (ISLAMIC Republic Of)
تاریخ : جمعه, مهر ۲۵ام, ۱۳۹۳
ساعت : ۲۳:۵۴

با سلام و ادب
حقیقتا فراموش کرده بودم لذا منبع درج گردید
موفق باشید








avatar

نویسنده: مهران فاطمی

مهران فاطمی دانشجوی دکترای آب و هواشناسی گرایش مخاطرات آب و هوایی دانشگاه یزد