آشنایی با واژه بیابان به قلم استاد تقی طاووسی
آشنایی با واژه بیابان به قلم استاد تقی طاووسی، استاد دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی، دانشگاه سیستان و بلوچستان
«بیابان» همتای واژه «Desert» در انگلیسی و «صحرا» (Sahara) در عربی است. واژه «بیابان» از «بی» و «آب» به اضافه پسوند «ان» ساخته شده است. مهمترین بخش سازنده واژه «بیابان»، واژه «آب» است. آب یکی از شگفتی های آفرینش است که دارای ویژگی های بی همتای فیزیکی و شیمیایی است. آب در بین پدیده های بی شمار سازنده جهان، نقش بسیار مهم و کلانی در چرخه زندگی بازی میکند. آب برای جریان زندگی ضروری است و نبود آن، نابودی همه گیاهان و جانوران را به دنبال دارد. آب پدیده بسیار نیرومندی در کاهش نوسان دامنه دار تابش خورشیدی است. اهمیّت آب برای پدیده های آب و هوایی کلیدی و بسیار کلان است. برای نمونه اگر آب نبود، هوای روز چنان گرم میشد و شب چنان سرما میشد که برای همه زندگان کشنده بود.
اهمیّت آب در نامگذاری بسیاری از پدیده های جغرافیایی و انسان ساخت مانند شهر، روستا، کشتزار و … در زبان فارسی بازتاب یافته است. چرا که نام بسیاری از این آبادی ها مانند حیدرآباد، کریم آباد و … دارای پسوند «آباد» است. «آباد» با «آب» هم خانواده است و نشانه نقش زیربنایی است که آب در ساختن و آباد کردن هر جایگاه جغرافیایی به دوش دارد. پسوند «آباد»، ضرورت وجود آب برای شکوفایی محیط (طبیعی و جغرافیایی) را به نمایش میگذارد.
به خاطر کمبود و یا نبودن آب است که برخی از بیابانها به نام هایی مانند «دره مرگ» (Death Valley)، «محل بدون بازگشت» (The Place from Where There is No Return)، «ربع الخالی» (The Empty Quarter) و … نامگذاری شده اند. بطورکلی «بیابان» بیانگر نبودن آب برای پشتیبانی زندگانی در یک سرزمین است.
واژه «بیابان» وارونه واژه «آبادی» است. آبادی همتای واژه «Oasis» در انگلیسی و «واحه» در عربی است. آبادی به جایی گویند که به وسیله انسان آباد شده است. «آبادی» به تکّه های جزیره مانندی از بیابان گفته میشود که همواره آب در دسترس بوده و گیاهان توانسته اند در آنجا رشد کنند. هنگامی یک آبادی پا میگیرد که سفره آبی بین لایه های سنگی زیر سطح بیابان به دام افتاده باشد یا رودخانه ای از سرزمین های دیگر آب را به محل آورده باشد. وجود آب در آبادی اجازه می دهد مردم در بیابان ساکن شوند و بتوانند دامپروری و کشاورزی کنند.
از آنجایی که «بیابان» به پدیده خشکی و کم آبی اشاره دارد و در مفهوم آب و هوایی به سرزمینی گفته شده که خشکی و کم آبی سبب کاهش پوشش گیاهی و در نتیجه کم رونق شدن زندگی جانوری شده است. بنابراین در این نوشتار «بیابان» و «نیمه بیابان» در مفهوم سرزمین های خشک و نیمه خشک منظور شده است.
.
واژه «کویر» با «بیابان» همتا نیست. بیابان به ویژگی های آب و هوایی یک سرزمین اشاره دارد. در صورتی که «کویر» یا «دق» (playa) بیانگر رخسار خاک هایی است که در شرایط ویژه پدید می آید. کویر زاییده شرایط بیابانی است. کویر سطحی هموار با رخساری پف کرده دارد که رنگ و الگوی برآمدگی ها به جنس خاک و مقدار نمک های موجود در آن وابسته است. شرایط آب و هوایی، ریخت شناسی، آبشناسی، ته نشستهای ریزدانه، نمک ها مانند سدیم، منیزیم، پتاسیم، کلسیم و … در پیدایش خاک های کویری نقش چشمگیری دارند. رخسار کویر گویای یک سطح تبخیری است که به خاطر شوری ناشی از سازند زمین شناسی، ویژگی های آب و هوایی (بارش ناچیز، دمای بالا و تبخیر شدید)، شیب و زهکشی بسیار ناچیز پدیدار شده است. از این رو، خاک های کویری سخت و نفوذ ناپذیر هستند. برای نمونه خاکهای سولنچاک (Solonchak) یا خاکهای شور (Salin Soils) که بیشتر در حوضه های آبریز سرزمین های بیابانی نمودار میشوند، بخاطر بالا بودن سفره های آب زیرزمینی در پایاب آبراهه ها است. درست جایی که نمک های شسته شده از کوه ها و کوهپایه ها با جریان آبهای سطحی و زیرزمینی به آنجا سرازیر میشود. در این محل، گرمای بالای هوا و تبخیر شدید سبب میشود تا نیروی مویینگی (Capillarity) آبهای شور را به سطح خاک بالا کشیده و پس از تبخیر شدن آب، نمک های گوناگون به ویژه کلروسدیم در رخسار خاک انباشته شود. بنابراین پایاب آبراهه ها و حوضه های آبگیر در کانون بیابان ها، محل پیدایش کویر است (طاوسی، ۱۳۷۲: ۵۳). |
.
«پلایا» بخش پست سرزمینهای بیابانی
در پست ترین بخش برخی از چاله ها و حوضه هاى آبریز (Water shed)، دشت هاى هموار با ویژگی های مشخص پدید می آید که به نام «پلایا» (Playa) شناخته میشود. پلایا یک واژه اسپانیایی به معنی ساحل است و امروزه به معنی یک حوضه مرکزی یا به عنوان یک چاله داخلی به کار میرود که بیشتر در آب و هوای بیابانی و کم و بیش گرم و کم باران پدید میآید. این واژه که همتای کویرهای باتلاقی است در اروپا و امریکای شمالی برای دریاچه های در حال خشکیدن به کار میرود. در امریکای لاتین نیز به زمین های هموار حوضه های بسته نواحی خشک و بیابانی که از گل و رسهای نمکی پوشیده شده پلایا می گویند. پلایا، گویای حوضه دریاچه ای است که بخش پست چاله سرزمین های خشک را در بر میگیرد و پایین ترین سطح شبکه زهکشی یا پایاب بیابان را پدید میآورد. این واژه در شمال آفریقا «سبخا» (Sebkha) یا (Chott)، جنوب آفریقا «پان» (Pan)، آمریکای شمالی «دریاچه خشک» (Dry lake)، عراق «هور» (Hawr)، پاکستان «هامون» (Hamun) و در ایران «دریاچه» (Daryacheh) نامیده میشود. پلایا، نامهای محلی بی شماری دارد که ۳۵ تای آن را منهتی (Menenti, 1984) با بیان تفاوت میان نمکزارها یا پلایای شور (Saline) با پلایای رسی (Non-saline) فهرست کرده است. در ایران «کویر» (Kavir) گویای پلایای شور و «دق» (Daqq) گویای پلایای رسی است (جدول ۱-۵).
شمار و گستره پلایا از چندین متر مربع تا هزاران کیلومتر مربع متفاوت است. بزرگترین پلایا در استرالیا (Lake eyre) 9300 کیلومترمربع دارد. به هر روی، بیشترین شمار پلایاها بسیار کوچکند، چنان که تنها یک درصد گستره بیابان ها را پوشش می دهند. برای نمونه بیش از ۳۰۰ پلایا در ایالات متحده آمریکا، بیش از ۹۰۰۰ پلایا در کالاهاری در بوتسوانا و بیش از ۱۰۰۰ پلایای کوچک در شمال آفریقا گسترش یافته است. پیدایش بی شمار این پلایاهای کوچک در گواه الگوهای زهکشی ناهمگون در بیابان است (Nicholson, 2011, 27). در پهنه کشور ایران بیش از ۶۰ پلایا یا دریاچه هاى نمک خشک و فصلى گسترش دارد، دریاچه قم، مرداب گاوخونى و پلایاهاى ابرقو از آن جمله است.
این حوضه های دریاچه ای از نظر مقدار آب و دوره زمانی که دارای آب هستند تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. موتس (Motts, 1970) اصطلاح دریاچه، دریاچه پلایا و پلایا را به نسبت دوره آب گرفتگی این گونه حوضه ها به کار برده است. مگر در دوره های کوتاه فصلی یا سیلاب های کوتاه و زودگذر، بیشتر این دریاچه ها خشک هستند. رواناب های سطحی، بارندگی و زهکشی آبهای زیر زمینی آب این حوضه ها را تأمین میکنند. بنابراین، فرورفتگیهای بیابان ها یا مناطق خشک که آب های زیر زمینی را به سوی خود جذب کرده و بر اثر تبخیر بیش از بارندگی و افزایش پیوسته شوری، رسوب گذاری تبخیری، شیمیایی در آن برتری دارد، به نام دریاچه های کوچک مناطق تبخیری نیز شناخته میشود.
پلایا یادگار دریاچه های پلیوستوسن است که طی دوران میان یخچالی و همراه با خشکی محیط به صورت کنونی در آمده است. سرشت این حوضه ها حتی در یک بیابان مشخص بسیار متفاوت است. رسوبات ته نشین شده در پلایا معمولاً ریزدانه است. رسوبات درشت تنها هنگامی میتوانند به چنین حوضه هایی وارد گردند که سیل های نیرومندی در دشت جاری شوند. یک ویژگی که نقش تبخیر را در پیدایش پلایا نشان میدهد، شوری کم و بیش این رسوبات است. ساخت های رسوبی متداول در رسوبات پلایایی علاوه بر ساختهای تبخیری، ترک های گلی، دانه بندی تدریجی، همچنین ندول های گچ و نمک و دایک های رسوبی است. دایک های رسوبی ترک هایی هستند که به لایه های زیرین وصل میشوند. توالی چرخه رسوبگذاری شیمیایی، تبخیری در پلایا با لایه گل آغاز یا به آن پایان می یابد. این پدیده گویای نقش برتر آب های زیرزمینی است، گرچه بخشی از آب پلایاها از بارندگی و آب های جاری به دست می آید. به هر روی، شمار ناچیزی پلایا نیز در طبیعت وجود دارد که رودهای کم آب همیشگی به آن وارد میشود، در این صورت رسوبگذاری مدل کیکی به صورت مدل چشمی در می آید و ممکن است سیلت و یا به طور استثنایی ماسه نیز در لابه لای این رسوبات دیده شود.
پلایا یک پهنه یکدست و یکنواخت نبوده و از نظر ویژگی های ریخت شناسی، درصد نمک محلول و رطوبت، بخش های گوناگونی را در بر میگیرد. ویژگی های آبشناسی، نوسان های آب و هوایى، ریخت شناسی و زمین شناسى محلی و سنگ بستر (Bed rock) هستند که شرایط حاکم بر پلایا را لگام میکنند. ترکیب نمک هاى جامد و محلول در شورابه پلایا، تحت تأثیر جنس سنگ هاى حوضه آبریز بوده و با توجه به میزان حلالیت و درجه اشباع خود سبب تشکیل پهنه بندى (Zonation) ترکیبى در پلایاها مىشود.
دو عامل سطح آب زیرزمین و مقدار کانى هاى محلول در آن که با مقدار بارندگى ها پیوند دارند، پهنه بندی پلایا را به همراه دارد. در بسیارى از پلایاها پهنه بندی ویژهای در پیوند با چگونگى گسترش کانى هاى تبخیرى از کرانه به سوی کانون پلایا دیده میشود. پلایا از کرانه به سوی کانون شامل بخش های زیر است (همه ۶ بخش در همه پلایاها وجود ندارد) :
۱- بخش آبرفتی، دارای ریختشناسی متفاوت و بافت ریزدانه تا متوسط است که بیرونیترین بخش پلایا را در بر میگیرد. حاشیه دشت های کویری امروزی مانند کرانه دریاچه هایی است که به صورت یک تراس ساحلی با شیب بسیار کم (کمتر از یک درصد)، با بافت خاک ریز دانه رسی و افزایش نهشته های تبخیری از دیگر بخش ها متمایز میگردد.
۲- بخش نمناک (Wet zone)، خاک های این بخش اگر چه در سطح خشک به نظر میرسد ولی در زیر سطح زمین اشباع از آب هستند و در فصلهای بارش، نم به سطح زمین میرسد. (سطح آب زیرزمینى در مناطق دامنه اى بخش آبرفتی پایین است و به سوی کانون پلایا به آرامی به سطح زمین نزدیکتر میشود تا جایی که در بخش نمناک، سطح آب زیر زمینى با سطح زمین تلاقى میکند و بخش نمناک باتلاقى را به وجود میآورد).
۳- کفه رسی (Clay flat)، شامل پهنه کاملاً صاف و هموار بدون هیچ عارضه توپوگرافی، گاه سطح قابل توجهی را زیر پوشش خود دارد. کفه رسی در برخی از پلایاها جای خود را به پهنههای نمکی میدهد. سه بخش نخست (بخش آبرفتی، نمناک و رسی) که در حاشیه پلایا است از قوانین رسوب گذارى در دشتها پیروی میکند (یعنى دانه بندى از حاشیه به داخل دشت ریزتر میشود).
۴- بخش با پوسته نمکی (Salt crusted zone)، به صورت زمینه ای پف کرده و گاه به صورت کفه نمکی (Salt pan) دیده میشود. کفه نمکى که بیشتر از یک لایه کلرورسدیم ساخته شده، یک توده شورابه دریاچه اى است که به دلیل اشباع بودن از نمک ها (کلرور سدیم) و تبخیر بالا، به صورت یک لایه سخت نمک در سطح جلوه میکند. آب زیر زمینى که در زیر پوسته نمکی سفره آب زیر زمینى سطحی را پدید آورده، شورابه اشباع در خلل و فرج بین بلورى یا شورابه بین کریستالى (Intercrystalline brine) را میسازد.
۵- دریاچه فصلی، در فصل بارش آبدار و در فصل خشک بی آب است. در هر دو حالت، مصالح زمینی آن شامل گل و نمک اشباع از آب میباشد. این بخش در برخی از پلایاها وجود ندارد. در دوره خشک سطح آب زیرزمینى نزدیک به ۳۰ تا ۱۰۰ سانتى متر زیر کف پلایا است، پس از بارندگى سطح آب زیرزمینى بالا آمده و در نقاط پستتر پلایا دریاچه هاى کم ژرفا را پدید مىآورد. دریاچه هاى کم ژرف و فصلى در بخش هایی از پلایا هنگامی پدید مى آید که سطح ایستایى شورابه زیرزمینى بعد از بارندگى ها بالا آید.
۶- دریاچه همیشگی، در کانون برخی پلایاها، یک دریاچه همیشگی با آب شور وجود دارد. خط کرانه این دریاچه نسبت به فصول، میزان بارندگی و دوره خشکی جابجا میشود.
.
|
.
منبع:
طاووسی، تقی(۱۳۹۴). بیابان و بیابانزایی از نگاه آب و هواشناسی، انتشارات دانشگاه سیستان و بلوچستان، ۲۹۶ ص.
با سلام
در باب شناخت بیابان می شود به کتاب Desert Meteorology مراجعه کرد. در این کتاب همه مبانی بیابان و تاثیر اقلیم بر آن به صورت جامع پرداخته شده است.
سلام و سپاس آقای جلالی عزیز
کتاب بیابان و بیابانزایی از نگاه آب و هواشناسی نیز کتاب درخور و خوبی است و پیشنهاد می شود که دوستانی که در این زمینه مطالعه می کنند حتما کتاب فوق را تهیه و مطالعه نمایند.
سلام
متن جالبی بود، تشکر، آیا کتاب dry land در ایران ترجمه شده است یا خیر؟ اگر بله لطفا نام مترجم را بنویسید.
سلام
جناب آقای دکتر محمدی سپاس از مهرتان، کتاب dry land climatology ترجمه نشده است.
تندرست و شادکام باشید
نویسنده: ابراهیم مسگری
دانشجوی دکتری مخاطرات آب و هوایی دانشگاه سیستان و بلوچستان