امروز:پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
زمان انتشار : دوشنبه, شهریور 2ام, 1394 | پرینت مطلب |مهران فاطمی| بازديد: 655 بار

پاسخ صمیمی استاد دانشمند جناب آقای دکتر عساکره عزیز به سوالات مطروحه

در راستای طرح سوال از اساتید گرانسنگ و بزرگوار ،این بار به سراغ استاد عساکره عزیز رفتیم و ایشان نیز محبت فرمودند و با روی باز ،چهره ای گشاده و بسیارصمیمی و خودمانی مطالب ارزشمند ،راهگشا و پرمغزی ارائه فرمودند که عینا تقدیم مخاطبین گرانمایه و عزیز می گردد.

فقط در یک کلام استاد عساکره عزیز:
او را سپاس و تو را درود ای معلم علم و اخلاق،در پناه حق تندرست و شادکام باشید ان شاالله

جناب آقای فاطمی

با سلام و احترام

ضمن سپاسگزاری از توجه شما و نیز تلاش قابل تحسین تان برای ارتقای دانش جغرافیا و بویژه اقلیم شناسی.

بنده در این مختصر به سوالات بسیار مهم و ریشه ای شما جوابهایی بسیار موجز تقدیم کرده ام. بدیهی است بدلیل فرصت کم، حوصله ی خوانندگان، ظرفیت صفحه خبرنامه و نیز بنیادی بودن سوالات، ممکن است نتوانم به کمال حق مطلب را ادا کند. علاوه براین بنده دو قاعده را رعایت نکرده ام که امیدوارم عفو بفرمایید؛ اول اینکه بنده تلاش کرده ام به تمامی سوالات بطور یکجا (و نه جدا جدا) پاسخ گویم و دوم اینکه صراحت لهجه ی بسیار داشته ام که امیدوارم خاطر کسی از بنده آزرده نشود. هدف تنها اظهار نظر و درد دل در این محفل است.

سخن را از دوران جوانی خودم آغاز می کنم:

در اواسط دهه ی ۶۰ خورشیدی هنگامی که بنده دانشجوی دوره ی کارشناسی در رشته ی دبیری جغرافیا (دانشگاه سیستان و بلوچستان) بودم، در مجموع تمامی مراجع و کتابهای جغرافیایی از شمار انگشتان دست تجاوز نمی کرد. تنها دو نشریه ی جغرافیایی فعال بشکل مستمر و منظم انتشار می یافتند که تنها اساتید بزرگ و بزرگوار ما مجاز و قادر به نشر یافته های خود در آن مجلات بودند. مجموع دانشگاههایی که به متخصصین رشته ی جغرافیا مبادرت می ورزیدند از شمار انگشتان یک دست تجاوز نمی کردند. تنها یک انجمن جغرافیایی (و آن هم صرفاً عنوان آن) وجود داشت. درآن زمان اگر کتابی جدید (و با کمترین ارتباط با علم جغرافیا) به چاپ می رسید بسیاری از همکلاسها یک نفر همرشته (معمولاً ساکن تهران) را مامور می کردیم و ایشان را (بعضاً با تقبل هزینه های سفر) به تهران می فرستادیم که کتاب را برایمان تهیه کند. حتی زمانی که بنده در دوره ی کارشناسی ارشد در دانشگاه اصفهان پذیرفته شدم و تا پایان این دوره (وحتی در اوایل دوره ی دکتری) کل دانشکده علوم انسانی دانشگاه اصفهان یک کامپیوتر پنتیوم (۱) داشت که برای پرینت گرفتن با پرینتر سوزنی که به آن وصل بود، می بایست از صبح در سالن کامپیوتر حاضر می شدیم و نوبت می گرفتیم.

توجه کنید که با گذشت حدود کمتر از سی سال دانش نظری ما تا چه حد پیشرفت کرده است که در یک گرایش بسیار کوچک از آب و هواشناسی (نظیر تغییر آب و هوا) بیش از تمامی کتابهای رشته ی جغرافیای آن زمان کتاب تالیف،‌ترجمه و توزیع شده است. حدود بیست نشریه ی منظم جغرافیایی در کشور انتشار می یابد که دستاوردهای تمامی جامعه ی جغرافیایی، از کارشناس و معلم جغرافیا تا دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید را عرضه می کنند. تشکلهای جغرافیایی بسیاری بویژه در بین دانشجویان شکل گرفته اند که رسالت بزرگ دانش خود را به اشکال مختلف (برگزاری کلاس های آموزشی، سخنرانی، چاپ و عرضه ی مجلات و…) بر دوش می کشند. قطبهای علمی بسیار نیز در دانشگاهها بوجود آمده اند. امروز دانشجویان علاقمند ما از پایین ترین مقاطع تا بالاترین مقاطع دانشگاهی بر نرم افزارهای رایانه ای بسیار مفید مسلط هستند و با داشتن رایانه های قابل حمل، قادر به انجام مراحل پژوهشی شان در هر زمان و مکان دلخواه هستند. این تحول را برای تحول مفهومی چون «اتم» تصور کنید که تعاریف آن در دو هزار سال قبل از میلاد شکل گرفته است و تنها امروز به بار عمل نشسته است. برای افرادی چون بنده که دنیای جغرافیای دانشگاههای دیروز و امروز را توامان دیده اند، این امر تحولی است بس سترگ. اگر بپذیریم که رفتار پیشین دانش جغرافیا همچنان ادامه یابد، بدنه ی این دانش به رشدی خواهد رسید که در باور و خاطر همچون منی که گذشته ی این دانش را با چشم دل و چشم سر دیده، نخواهد گنجید.

طبق تجربه بنده، مطالعه ی جغرافیا و اجزای آن (از جمله اقلیم) همیشه سوالات و بدنبال آن دریچه هایی نوین را پیش روی پژوهشگر می گشاید بطوری که برخلاف برخی اقلیم شناسان (که فکر کنم تعدادی کم شمار هستند)، معتقدم که تحقیقات اقلیمی، همچون تمامی تحقیقاتی که در زمینه ی محیط طبیعی صورت می گیرد، تحقیقاتی زاینده هستند. زیرا حل هر مساله ی اقلیمی، مساله ای نوین پیش روی محقق قرار می دهد. اگر این اتفاق رخ ندهد، جزمیت علمی که یکی از آفات علوم است دامنگیر محقق شده است. بنابراین هریک از موضوعات اقلیمی (حتی موضوعاتی که تا حال نیز مورد تحقیق بوده اند) از چند زاویه، با چند ابزار، چندین روش و دیدگاه و بر مبنای منطق های متفاوت پژوهشی قابل مطالعه اند. این مشخصه بویژه برای اقلیم ناشناخته ی ایران زمین بسیار صادق است.

یکی از رویدادهای بسیار پر برکت که در این گذر رخ داد و خود شاید مدیون تحولات تکنولوژیکی و نیز تحولات اجتماعی بود، تمرکز زدایی نسبتاً خفیفی بود که همه ی ما بر آن اذعان داریم و امیدوارم این تمرکز زدایی فراگیر و همه گیر شود. این امر گاهی به تفکر و ذکاوت اقتصادی نیز نسبت داده می شود. بعنوان مثال فزونی کتابفروشی ها، افزایش ناشران و … موجب شد که مایحتاج دانشجویان مثلاً کتاب در دسترس دانشجو قرار گیرد و برای تهیه یک کتاب، با کاهش هزینه ی بیشتر از قیمت کتاب و کاهش زحمت سفر و… از کارایی بیشتر بهره مند شود. اگر این رویداد در تمامی جنبه های علمی رخ دهد می تواند منشا تحول بسیار باشد. از جمله رویدادهایی که بر این الگو بنا نهاده شد و نیز موجب تمرکز زدایی تشکل های علمی را فراهم آورد، تشکیل «انجمن ایرانی اقلیم شناسی» است. تجربه ی نابارور جغرافیدانان در خصوص تمرکز «انجمن جغرافیایی ایران» موجب شد که سنگ بنای این تمرکز زدایی بنا نهاده شود؛ با این امید که تمامی کسانی که به باور علمی خود رسیده باشند، انجمنی از این دست بنا گذاشته و پایتخت پرستی و قبله سازی حداقل از قاموس کسانی که خود بر تمرکز زدایی باور دارند (جغرافیدانان) رخت بربندد. چون همه می دانیم و تاریخ مان گواه است که که تمرکز تباهی، آشفتگی و ستم در پی دارد. حال شکل ظاهر این تمرکز زدایی بویژه برای آنان که برآن عادت داشته اند ممکن است کمی سنگین جلوه کند، اما بنده آنرا اتفاقی مفید و پر میمنت برای رسیدن به برابریهای علمی و در نهایت عدالت اجتماعی می دانم. انجمن اقلیم شناسی اگرچه تشکلی است که بنیادهای آن در اصفهان بنا گذاشته شد, اما بخش ارتباطی آن در دانشگاه سیستان و بلوچستان و متولیان آن از دانشگاههای مختلف و از مقاطع مختلف دانشجویی – اساتید می باشند. همچنین دفاتر نمایندگی آنها در دانشگاههای بسیاری بنا گذاشته شد. خود استحضار دارید که مخاطبان این خبرنامه چه طیف گسترده ای را در بر می گیرند و امثال حضرتعالی چه اطلاعات مفیدی با مخاطبان رد و بدل می شود.

با تمامی آنچه که از پیشرفت کمی و کیفی دانش جغرافیا در ایران رخ داده است، متاسفانه آفات پرشماری را می توان گرداگرد این دانش دید که موجب شده است، عملی شدن این دانش و نیز اشتغال زایی آن با سرعتی که پیشرفت نظری رخ داده است، بوقوع نپیوندد. این امر موجب شده است که جامعه یا شناخت کافی از این دانش (بمعنای امروزین آن) حاصل نکند و یا بعضاً بطور عمد فضایی برای بکارگیری آن مهیا نسازد. از این رو سرعت دستیابی به توانهای عملی جغرافیا کمتر از سرعت گذر از تاریکی های علمی بوده است. در این راستا برخی از رشته های وابسته (نظیر اقلیم شناسی) حداقل در ایجاد مقبولیت در جامعه و نیز رشته های دانشگاهی دیگر پیشتازتر بوده و برخی با سرعت کمتر به این مهم پرداخته اند. این رویداد را می توان به چند اتفاق بهم پیوسته و در عین حال پیچیده زیر نسبت داد.

الف) عدم ارایه اطلاعات کافی، دقیق و مشخص از دانش جغرافیا و تقسیمات آن در دوره های تحصیلات ایتدایی و بالاتر آن. در نتیجه فقدان شناخت کافی فارغ التحصیلان موسسات آموزشی وابسته به آموزش و پرورش موجب می شود که این فارغ التحصیلان که تحصیل کرده های آتیه یا بازاریان آینده و یا … باشند، شناخت لازم و کافی از این دانش بدست نیاورند. بدیهی است اینان برنامه ریزان آتی و متولیان خانواده های آینده هستند که با دیدگاههای ناقص، میراث پیشینیان را در ارتباط با این دانش انتقال خواهند داد.

ب) عدم شناخت داوطلبان کنکور از دانشگاه و رشته های دانشگاهی آن موجب شکل گیری توقعات و انتظارات غیر واقعی از برخی علوم (عمدتاً علوم انسانی از جمله جغرافیا و علوم وابسته) و دانشگاه شده است. یک نکته ی بسیار ظریف که باید به آن توجه کرد این است که انتظار (صحیح) جامعه از دانشگاه، تربیت سرمایه ی انسانی (نیروی کار) و کار آفرینی است. در واقع لیسانس هر دانش (مثلاً اقلیم شناسی) مجوزی است که ما را مجاز و توانمند می سازد از این دانش امرار معاش کرده و حق داریم در مورد آن حوزه، تا حد دانش خود اظهار نظر کنیم. به همین دلیل، در عمده کشورهای جهان، داوطلبان لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای جامعه انتخاب می کنند. تا اینجا مشکلی وجود ندارد. اما مشکل از آنجا آغاز می شود که بازار کار در دستان افراد دیگری است که ملاکهایی غیر از ملاکهای دانشگاهی را برای اشتغال، سرلوحه ی خود قرار داده اند. جوان لیسانس در این مرحله با بحران عدم انطباق دانسته های وی با ملاکهای بازار کار مواجه می شود. چون متولی بازار کار ناشناس و یا مخفی است، دانشگاه متهم می شود. متاسفانه خطاها به اینجا منتهی نمی شود. لیسانسه بناچار و برای بهبود معیشت و بعضاً علیرغم میل خود به ادامه ی تحصیل می اندیشد. فوق لیسانس (کارشناسی ارشد)… . بطور معقول فوق لیسانس برای کسانی است که می خواهند در یک حوزه ی خاص عمیقتر شوند و عموماً وقتی معنی پیدا می کند که لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم می گیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد. اما این اتفاق نه تنها نمی افتد بلکه آشفتگی بیشتر آنکه دانشجویان رشته های مختلف ضربدری از رشته ی خود به رشته های دیگر می پیوندند. مثلاً خود بنده دانشجویان فوق لیسانس اقلیم شناسی از فارغ التحصیلان لیسانس در رشته های ادبیات فارسی، عربی، فقه اسلامی و… داشته ام. باز داستان تکرار می شود. بازار کار عاجز از عرضه کار و فارغ التحصیل عاجز از تطبیق خود با بازار کار. قبله گاه بعدی امتحان دکتری است. معقول است که دکتری برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه ی تخصصی می دانند و بسیار بدیهی است که نه لازم است و نه ممکن که همه ی کسانی که فوق لیسانس دارند داعیه ی تولید علم و پیشبرد مرز دانش در حوزه ا ی تخصصی را داشته باشند. ولی انگیزه هایی که تاکنون از آنها یاد کردیم (نظیر دستیابی به شغل و نیز آسایش خاطر حاصل از آن) موجب شده است که همه داعیه دار تحول مرزهای علم شوند و بدتر از آن همه غایت دانش را استاد شدن در دانشگاه بدانند؛ گویی عملاً اصرار بر این باور است که هیچ کارآیی دیگری وجود ندارد.

تمامی این مراحل را بیان کردم تا بگویم از میان این افراد برخی مدرس دانشگاه می شوند و به دانشجو پروری می پردازند. حال تصور کنید درصد قابل توجهی از این مدرسین دانشگاهی اصولاً فاقد روحیه، علاقه و گاهی توانایی مدرسی باشند و نیز بسیاری مخاطبین آنها از داوطلبانی باشند که صفات آنها در بالا بیان شد، این کلاف سردرگم و دور باطل تنها زاینده ی لیسانسیه و فوق لیسانسیه و دکتری خواهد بود و دیگر هیچ. این امر باعث می شود که کارآفرینی در آموزش جغرافیا و اقلیم شناسی مفهومی خیالی بنظر آید. در این میان مدرسین و دانشجویان پرانگیزه ای که مطلوب دانشگاهند و مطلوبشان در دانشگاه، بسان چرخ دنده هایی ناموزون محکوم به شکست و شکسته شدن هستند. بدین دلیل بسیاری از کامیابی های علمی در جغرافیا و اقلیم شناسی حاصل مجاهدتهای فردی همین افراد است. شاید این یکی از دلایلی است که در دانشگاههای ما پژوهشهای جمعی از روال کمتری برخوردارند.

شرایط عام اقتصادی و نیز باورهای غلط اجتماعی موجب تداوم این چرخه ی باطل است. وجود افراد تحصیل کرده ای که از رفاه نسبی برخوردارند و نیز دامن زدن رسانه ها به مطلوبیت این سبک زندگی، موجب می شود که مردم باور کنند که تحصیل برای همگان منافع اقتصادی بسیار بدنبال دارد. حال آنکه مصادیق خلاف این امر نیز فراوان است. بنده منکر این واقعیت نیستم که تحصیل می تواند ارتقای کیفیت فکری در فرد و جامعه تولید کند و نیز آگاهی عمومی و نیز یکدستی فرهنگی بدنبال داشته باشد، اما باید بین این نیکفرجامی اجتماعی و بدفرجامی اقتصادی یک برآورد هزینه فایده هم انجام شود. همچنین دانشجویان جغرافیا در دانشگاهها، از شرایط واقعی اشتغال نیز اطلاعاتی بدست می آورند. این اطلاعات، دوگانگی اطلاعاتی, سردرگمی علمی و شوک فردی و جمعی بسیار تولید می کنند و انگیزه های (گاه و بیگاه) موجود را محکوم و مدفون می سازد.

ج) وجود قوانین بعضاً غلط دانشگاهها برای ارتقای مرتبه ی اساتید مبتنی بر پژوهش است. حال اساتیدی که ویژگیهای آنها در بالا یاد شد، برای طی کردن این مسیر ناتوان هستند. بهره برداری از دانشجویان مستعد برای طی کردن پلکان ابزاری رایج شده است. خواسته یا ناخواسته این انحطاط حرفه ای و اخلاقی به برخی دانشجویان نیز سرایت کرده و برخی دانشجویان تحت تاثیر این شرایط یا غیر آن به هر بهایی بدنبال چاپ مقاله هستند. این امر نه تنها گامی در جهت کاربردی کردن دانش نخواهد بود, بلکه یکی از علل کاهش سرعت توانهای اشتغال زایی دانش جغرافیا و اقلیم شناسی است.

آباد ساختن این ویرانی زمان بسیار, خون دل بیشمار و تلاش هدفدار می طلبد و این غایت حاصل نمی شود مگر بر دو بنیادی که جناب آقای دکتر مسعودیان مفصل فرمودند؛ اخلاق و کسب تخصص. برای دستیابی به این مراد بنده همیشه بر این باور بوده ام که هرکس در جایگاه خود، ‌باید حق جایگاهش را ادا کند. اگر معلم است معلم خوبی باشد و اگر شاگرد است، بخوبی دانش اندوزی بیاموزد. این اصل اخلاقی در دراز مدت می تواند نهایتاً سره را از ناسره جدا کرده و کلاف سردر گمی که در بالا از آن سخن گفتیم به روالی سالم تبدیل کند.

با سپاس فراوان و تجدید احترام


برچسب‌ها:
تاریخ : سه شنبه, شهریور ۳ام, ۱۳۹۴
ساعت : ۰۴:۱۹

باسلام خدمت استاد عساکره
از شما تشکر و قدردانی میکنم
امیدوارم سیستم آموزشی کشور، آنطور که موجب افزایش کتاب های اقلیمی نسبت به دهه های گذشته شد، موجبات افزایش تخصص و کارآفرینی در سال های آینده را فراهم نماید…
درود

نویسنده : مهدی شجاعی Iran (ISLAMIC Republic Of)
تاریخ : سه شنبه, شهریور ۳ام, ۱۳۹۴
ساعت : ۰۷:۴۴

با عرض سلام و احترام
دوست دارم بدانم
ایا جغرافیا در کشورهای دیگر هم همین وضع را دارد؟؟؟؟؟؟
شبکه ۴ مستندی را راجع به تاثیر انفجار های خورشیدی بر دما و میزان دی اکسید کربن را نشان می داد و نتیجه گیری اقلیمی انجام می دادند
جالب اینجا بود که هیچ یک از دانشمندان این امر اقلیم شناس نبودند
حتی هواشناس هم نبودند!!!!!!!!!!!!!
این مستند”مستندی آمریکایی بود
وای به حال ما ایرانی ها
التماس دعا
در پناه حق








avatar

نویسنده: مهران فاطمی

مهران فاطمی دانشجوی دکترای آب و هواشناسی گرایش مخاطرات آب و هوایی دانشگاه یزد